بدي اش اين است كه وقتي صندليت راحت نباشد و دوستش نداشته باشي هم، هزار نفر انتظار بلند شدن و بيرون رفتنت را مي كشند.
بدي اش واقعا اين است كه رفتن تو هيچ صندلي را خالي نخواهد كرد و هميشه هزار چشم از حدقه بيرون زده ، تشنه به آن چشم دوخته اند .
بدي اش به خيلي چيزهاست ...
۱ نظر:
مهسای عزیز، بدیش به همین است، دقیقا به همین...
ارسال یک نظر