۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

...


۱ نظر:

مرسده گفت...

مهسا-ی عزیزم، همسایه خوبم
عکسهاین یک حال و هوای خاص و دلچسبی دارند که من ناخودآگاه نفس می کشم به خصوص این عکست. ونوشته هایت، راستش حس ششم ات (شاخکی ات :)) کاملاً درست کار می کند. کمی بیشتر احساس خستگی می کنم از کشیدن بار زمان و انتظار، حتی با چشمان بسته ....

نوشته هایت را بیش از حد دوست دارم و بابت اطلاع رسانی خوبت ممنونم.
چقدر خوبه که تو همیشه من را در جریان این اتفاقات می گذاری و چقدر تاسف که اون فیلم کوتاه رو ندیدم....
زنده باشی دوست گل من